کد مطلب:150215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

آفت ترس از مرگ
امویان دائم ترس را منتشر می كردند و نگران آن بودند كه مردم از دام ترس از مرگ رها شوند و از آن بیرون روند. رها شدن مردم از دام ترس، پایان سلطه قدرتمندان است، چرا كه همه نظام ارزشی آنها در ترس از مرگ رونق و بقا دارد. حسین علیه اسلام به همه فهماند ترس از مرگ، كشتن یك حكمت و یك فرهنگ متعالی است و لذا یكی از شعارهای كربلا این است كه: «انی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما» همچنانكه وقتی در برخود اول، حر با امام حسین علیه اسلام روبرو شد، گفت: فكر می كنم اگر مقاومت كنید كشته شوید. امام حسین علیه السلام در جواب او فرمودند: «افباالموت تخوفنی؟ آیا مرا


از مرگ می ترسانی؟ اصلا مگر مرگ چیزی است كه در فرهنگ حسین علیه السلام جایی داشته باشد كه تصمیمات او را تغییر دهد؟ ترس از مرگ بزرگترین ضعف بشر است و اژدهای قدرت، حاكمیت خویش را بر ضعف های بشر و از همه بیشتر بر ترس از مرگ بنا نهاده و قدرتمندان همیشه بر اساس «ترس بشر از مرگ» در امنیت هستند. این است كه حكمت حسینی حكمت فروریختن همه ی قدرتهای غیرالهی است در همه عصرها، و برای همه نسل ها. و تا به حسین علیه السلام نزدیك نشده ای ترس از قدرت های غیرالهی، شور حیات را در وجود تو می خشكاند و در تصمیمات تو بدون آن كه بخواهی نفوذ می كند. [1] .

ماركسیست ها و توده ای ها، قبل از انقلاب ادعای مبارزه با شاه را داشتند و او را بسیار بد می دانستند و نسبت به او كینه می ورزیدند. ولی وقتی پای مرگ پیش می آمد تمام حرف هایشان را پس می گرفتند. نظام شاه آنها را به روزی انداخت كه سخن گوی شاه شدند. حال اگر به بچه های مسلمان مثل فدائیان اسلام و یا گروه مؤتلفه اسلامی نگاه كنید به عنوان نمونه - افسری كه می خواست عده ای از آن ها را بكشد گفته بود: «این ها را وقتی به پای چوبه های اعدام آوردیم همدیگر را بغل می كردند و التماس دعا به هم می گفتند. وقتی می خواستیم چشم هایشان را ببندیم گفتند: چرا می خواهید چشم ما را ببندید؛ ما كه جای بدی نمی رویم؟» محال است در تاریخ بتوان چنین صحنه هایی را بدون مدد گرفتن از كربلا درست كرد.


كربلا بشر را از حقارت یعنی «ترس از مرگ» نجات می دهد. آیا امروز این همه ذلت انسانیت را در فرهنگ غرب حس نمی كنید؟ فرهنگ غرب یعنی فرهنگ ذلت انسانیت. ما در چنین شرایطی برای نجات خود و نسل جوان یك امید بیشتر نداریم و آن فقط امید به كربلاست. بعدا عرض خواهم كرد آن جایی كه خطابم به این روشنفكران غربزده است كه تصور كرده اند اینجا هم به سرنوشت غرب دچار می شود و گمان كرده اند همانطور كه كلیسا مغلوب دنیاداران شد؛ اینجا هم این آقایان می توانند روحانیت را مغلوب خود كنند. اینها نمی فهمند كه این كشور و این مردم حسین علیه السلام دارند و كربلا دارند.

مگر انقلاب اسلامی درست وقتی كه اروپا همه دین را پشت سر گذاشته بود و رابطه خودش را با دین تمام كرده بود؛ اوج نگرفت و در یك انفجار دینی صحنه جهانی را متأثر نكرد؟ پس این تحلیل های غربزدگانی كه به تبعیت از مسیر كلیسا در غرب، مسیر انقلاب دینی را می خواهند به انحراف از دین بكشانند یك امید غیر واقع بینانه است. پس عزیزان: اولا به هیچ وجه جای ناامیدی نیست ثانیا یك امید هم، بیشتر نیست و آن فرهنگ نترسیدن از مرگ است كه فقط در كربلا یافت می شود.


[1] اگر احساس مي كنيد اين بحث يك مقدار خلاصه بيان مي شود، مي توانيد براي روشن تر شدن مطالب به مباحث چه شد كه كار به قتل حسين عليه السلام كشيده شد؟، و بحث نگرشي به كربلا با چشم عقل و عاطفه، و بحث زيارت عاشورا اتحادي روحاني با امام حسين عليه السلام و نيز جزوه هنر مردن مراجعه نمائيد.